اعتماد: دست کم سالي 25 هزار دانشجو
معلوم نيست که واقعاً هر سال چقدر از دانشجويان ايراني براي ادامه تحصيل از کشور خارج مي شوند و بعد در همان جا مي مانند. آمار دقيق وزارت علوم در اين باره، شمار دانشجويان بورسيه دولت براي اعزام به خارج از کشور است که تقريباً در سال تحصيلي گذشته هزار نفر بوده است و از همان تعداد هم برخي در خارج مي مانند و چند سالي است که اين وزارتخانه با به اجرا گذاشتن وثيقه هاي آنها، قصد دارد به کشور برشان گرداند. هفته نامه «برنامه» سازمان مديريت و برنامه ريزي سابق، به نقل از صندوق بين المللي پول گزارش داده است که سالانه بين 150 تا 180 ايراني تحصيلکرده از کشور خارج مي شوند که به معني خروج سالانه 50 ميليارد دلار ارز از کشور است و ايران بين 91 کشور در حال توسعه و توسعه نيافته، رتبه اول را از اين نظر داراست. همين آمار را معاون پژوهشي وزير علوم در «اجلاس جهاني علم و فناوري در جامعه» در کيوتوي ژاپن به زبان آورده که نقل آنها توسط او نشان مي دهد آمار مورد تاييد دولت هم هست. با اين حال، آمار مدوني از خروج دانشجوياني که به قصد تحصيل کشور را ترک مي کنند، وجود ندارد. گاهي آماري از گوشه و کنار شنيده مي شود که نشان دهنده وضعيت عجولانه خروج نخبگان علمي است اما آنها نتايج يک تحقيق به هم پيوسته نيستند؛ مثلاً گفته شده است از 125 دانش آموزي که در المپيادهاي علمي سال 1382 رتبه اول تا سوم را آورده اند، 90 نفر کشور را به قصد دانشگاه هاي امريکايي ترک کرده اند يا اينکه 80 درصد فارغ التحصيلان مدارس استعدادهاي درخشان در سراسر کشور از ايران رفته اند. اما از اين آمار پراکنده، نتيجه چنداني حاصل نمي شود. در اواسط امسال هفته نامه امريکايي نيوزويک در گزارشي نوشته بود در سال 2003 موفقيت دانشجويان دانشگاه شريف در امتحانات بسيار دشوار ورودي دوره دکتراي دانشکده برق دانشگاه استنفورد، مديران اين دانشگاه امريکايي را شگفت زده کرده است و عنوان شده بود که 90 درصد دانشجويان دانشگاه شريف به خارج از کشور مهاجرت مي کنند. رئيس دانشگاه شريف به سرعت به اين مطلب واکنش نشان داد و گفت مهاجرت 90 درصدي وجود ندارد. او گفت براي يافتن آماري که نشان دهنده تعداد دانشجويان خارج شده از ايران باشد، بهترين راه اين است که تعداد درخواست هاي صدور تاييديه مدرک از وزارت علوم را مبنا قرار دهيم؛ دانشجويان پسري که خواهان تحصيل در دانشگاه هاي خارجي هستند، اغلب مشکل مشموليت سربازي دارند و براي سپردن وثيقه در سازمان نظام وظيفه، بايد تاييديه يي از وزارت علوم داشته باشند. با اينکه اين پيشنهاد رئيس دانشگاه شريف به دليل دربرنگرفتن دانشجويان دختر و دانشجويان معاف از سربازي، غيردقيق است اما باز هم راهگشاست. قائم مقام معاونت دانشجويي وزارت علوم در مهرماه امسال گفته بود روزانه 100 نفر براي گرفتن تاييديه مدرک خود به وزارت علوم مراجعه مي کنند و حتي برخي روزها اين تعداد به 150 نفر هم مي رسد؛ يعني با اين محاسبات، دست کم تقريباً سالي 25 هزار دانشجوي پسر و مشمول سربازي، براي رفتن به خارج اقدام عملي مي کنند. در دانشگاه ها چه خبر استرئيس دانشگاه صنعتي شريف در تکذيب 90 درصد مهاجرت دانشجويان اين دانشگاه به خارج از ايران، گفته است از ميان 1197 فارغ التحصيل دانشگاه شريف در سال تحصيلي جاري، تاکنون فقط 207 نفر مهاجرت کرده اند. طبق اين آمار، فقط 17 درصد دانشجويان شريف به خارج رفته اند اما حضور در خوابگاه هاي اين دانشگاه، نشان مي دهد دانشجويان شريف، از همان ترم اول دوره کارشناسي، حتي دانشگاه هاي اغلب امريکايي و کانادايي آينده خود را نيز مشخص کرده اند. محمد دانشجوي ترم چهارم دوره کارشناسي ارشد اين دانشگاه است، ايستاده در راهروهاي خوابگاه «زنجان»، درباره جو مهاجرت دانشگاه شريف مي گويد؛ «اول مهر پارسال وقتي از کنار دانشجوهاي کارشناسي که با پدر و مادرهايشان آمده بودند براي ثبت نام رد مي شدم، جمله هايي مي شنيدم که شاخ در مي آوردم. مثلاً باباي يکي از دانشجوها داشت به مادر يک دانشجوي ديگر مي گفت که خوب شد بچه ام در فلان رشته قبول شده چون انگار فلان دانشگاه امريکايي، خيلي راحت به دانشجوهاي اين رشته پذيرش مي دهد. يعني هنوز پايشان را نگذاشته اند به دانشگاه، در فکر رفتن هستند. تقريباً در تمام اتاق هاي اين خوابگاه که مخصوص دانشجويان کارشناسي ارشد است، همه حرف ها درباره پذيرش گرفتن است و خيلي کم حرفي خارج از اين موضوعات مي شنوم. غيراز بعضي ها که به دليل نداشتن امکانات مالي يا تضمين داشتن شغل ويژه يي در ايران به فکر گرفتن پذيرش نيستند، انتخاب اصلي همه بچه ها رفتن از ايران است.» محمد که در آزمون زبان تافل سال گذشته قبول شده و به فکر مهاجرت هم است، مي گويد؛ «فصل Apply کردن يا همان پذيرش گرفتن از دانشگاه هاي خارجي، از آبان ماه تا دي ماه هر سال است و در اين چند ماه، وضع واقعاً خنده داري توي خوابگاه درست مي شود؛ همه بچه ها به کلاس هاي فشرده زبان مي روند و مي خواهند در همين چند ماه، تافل يا آيلتس شان را بگيرند تا موقع پذيرش، معطل زبان نباشند. خيلي ها از چند ماه قبل در دو سه آزمون زبان ثبت نام مي کنند که اگر در يکي قبول نشدند، آزمون بعدي را از دست ندهند و چون اين آزمون ها قابل واگذاري است، آنهايي که قبول مي شوند اطلاعيه مي زنند توي خوابگاه که نوبت آزمون بعدي شان را مي فروشند يا برخي اطلاعيه مي زنند که يکي نوبت آزمونش را به آنها بدهد.» او مي گويد 70 تا 80 درصد هم کلاسي هاي او در دوره کارشناسي نيز قصد خروج از کشور را داشته اند. اغلب دانشجويان صنعتي شريف، دانشگاه هاي امريکاي شمالي را مد نظر دارند و پس از آن، اروپاي غربي. اما دانشجويان دانشگاه هايي با سطحي پايين تر، به دانشگاه هاي کشورهاي آسياي دور همچون مالزي و هند و حتي سنگاپور و تايلند نيز راضي شده اند. بنا به گفته رايزن علمي و فرهنگي ايران در مالزي، تعداد دانشجويان ايراني در اين کشور از 900 نفر در سال 85 به 4 هزار نفر در پايان سال 86 رسيده است.اوضاع دانشجويان پزشکي هم تقريباً مانند دانشجويان فني است. معاون آموزشي سابق وزارت بهداشت از تحصيل بيش از چهل هزار ايراني در دانشگاه هاي پزشکي خارج از کشور خبر داده و مسوولان دانشگاه علوم پزشکي تهران هم گفته اند طبق آمارهاي غيررسمي، سالانه بين 20 تا 25 درصد از فارغ التحصيلان پزشکي دانشگاه هاي برتر، به خارج از کشور مهاجرت مي کنند؛ دانشجويان پزشکي از همان سال پنجم و ششم دوره عمومي خود، به فکر رفتن هستند. دانشجويان علوم انساني و هنر نيز چون فاصله بنيه علمي و عملي دانشگاه هايشان با دانشگاه هاي خارجي، بسيار بيشتر از رشته هايي فني است، کمتر در اخذ پذيرش موفقند اما نااميد هم نيستند و دست کم شانس خود را امتحان مي کنند. دکتر مهدي پشيمان استکارشناسان مسائل آموزشي ايران چند راه را براي جلوگيري از مهاجرت افراد تحصيلکرده به خارج از کشور برشمرده اند. غيرعملي ترين راه حل، جلوگيري از خروج است. راه حل دوم اين است که از افراد تحصيلکرده ايراني، هنگام خروج از کشور هزينه آموزش هايي که ديده اند، پس گرفته شود. اين راه نيز بي فايده است چون پول، هيچ گاه نمي تواند جايگزين کمبود نيروي انساني شود. بهترين راه حل اين است که شرايط به گونه يي براي تحصيلکردگان مقيم خارج فراهم شود که در دانشگاه هاي داخل بمانند بعد از تحصيل در خارج، به کشور بازگردند. اما گويا دولت نهم و در راس آن معاون علمي رئيس جمهور و رئيس بنياد نخبگان، اين راه را قبول ندارد، همان طور که در اولين کنفرانس خبري خود اعلام کرد؛ مي گويد خروج دانشجويان از کشور عيب نيست و ساکن شدن آنها در کشورهاي خارجي پس از فراغت از تحصيل فرار مغزها محسوب نمي شود و اين پديده فقط جابه جايي جغرافيايي نخبگان علمي است و آنها سفير علمي ايرانند. مهدي که در ايران مانده و دانشجوي دکتراي يکي از رشته هاي فني دانشگاه تهران و از قضا عضو بنياد نخبگان نيز هست، درباره انتخاب ايران براي تحصيل در مقطع دکترا چنين مي گويد؛ «اشتباه کردم که در ايران ماندم. شايد تحصيل دکترا در خارج، تنها فرصتي بود که مي شد از پنجره درس خواندن از ايران خارج شد. در دوره ليسانس و حتي فوق ليسانس گرم بودم، اما حالا که به دکترا آمده ام، مي بينم اصلاً زيرساخت هاي دوره دکترا در رشته من در ايران فراهم نيست و حداقل سي سال بايد بگذرد تا آماده ارائه دوره دکترا بشويم. توي اين سن، هر چه بيشتر مي گذرد، بيشتر ريشه مي دوانيم و کندن از اين مملکت سخت تر مي شود.» دکتر مهدي دو راه را براي خودش در ايران ترسيم کرده که هر دو مايوس کننده اند؛ «يا بايد در دانشگاه تدريس کنيم يا کار فني کنيم. حقوق يک استاديار، الان نصف پولي نيست که يک ليسانسه با شش سال سابقه کار در يک شرکت مهندس مشاور مي گيرد و چون گروه هاي علمي دانشکده ها جو بسيار بسته يي درست کرده اند، وارد شدن به دانشگاه هم خيلي مشکل است. کار پيدا کردن با مدرک دکترا هم کار سختي است چون با اين مدرک، توقع آدم بالا مي رود و هر کاري را انجام نمي دهد. بنابراين اصلاً آينده روشني برايم وجود ندارد.» مهاجرت پيش از ورود به دانشگاهبه نظر برخي، آن پدر و مادري که در دانشگاه شريف به فکر مهاجرت فرزند دانشجوي ترم اولي خود بودند، دير عمل کرده اند. در سال هاي اخير تعداد والديني که بچه هاي مدرسه يي نوجوان خود را براي تحصيل به فرنگ مي فرستند، زيادتر شده است. مهشيد يکي از همين مادرهايي است که پسر 15 ساله خود را به لندن فرستاده تا در يک مدرسه شبانه روزي درس بخواند؛ «جوان هاي زيادي را مي بينم که پريشانند و راه زندگي را حتي در سنين 20 تا 30 سالگي هنوز پيدا نکرده اند. بچه ام را فرستادم تا بتواند شادي هاي دوران جواني اش را خودش انتخاب کند.مهشيد حتماً خير بچه اش را مي خواسته است و زياد نگران نيست که در آينده، پسرش براي اين مهاجرت او را سرزنش کند؛ « شايد اسم اين کار را يک عمل غيردموکراتيک بگذارند اما فکر مي کنم فرصت ها را بايد در زمان مناسبش دريافت و اگر زمان را از دست بدهي، ديگر نمي تواني از آن استفاده بهينه بکني، دوستاني دارم که در سي سالگي و براي تشکيل زندگي رفته اند و مي بينم که با مشکلات زيادي براي وفق پيدا کردن با محيط روبه رو شده اند.»
۳ نظر:
بعد از 30 سال مغز صادر می کنیم و کفش وارد می کنیم. آیا حق این کشور این است؟!
شاید درست نباشه که برای متن وبلاگ خودم کامنت بذارم اما اینو بگم که از تحصیل تو دوره دکترا پشیمونم!! عملاً خودمو 4 سال عقب انداختم و اینم وضع دانشگاههای ماست!!
کاش منم می رفتم!!!!
این آمارها رو میشه گفت که بر اساس اسناد و مدارک و آمارهای ثبتی هستند یعنی خدا میدونه که پشت صحنه چه خبره... ! خدا آخر و عاقبتمون رو به خیر کنه
ارسال یک نظر